نیلوفر آئین۱۰ دی, ۱۳۹۹
مثل داستانک اول و دومم، ایده ی این قصه هم از یه اتفاقی که واقعا برای خودم افتاد، توی ذهنم جرقه...
خوشحالم که دوسش داشتی، اگه نظر یا پیشنهادی هم داشتی خوشحال میشم بهم بدی...
واقعا داستان جالبی بود و کامل همذات پنداری می کردیم باداستان و راحت ميشد تجسم کرد، و خیلی ...
چیو دوس داشتم وبلاگ تورو ؟
مرسی از اطلاعات مفیدی که دادین....
دیدگاهک تازه