قبل از اینکه بخوام نقد و بررسی سریال تایلندی رفیق بد (Bad Buddy) رو به همراه زیرنویس فارسی آن، تقدیم به همهی رفیقهای بد! بکنم (البته اینجا بد مثل افعال معکوسه بررهس!) باید بگم چه طرفدار تم بیال باشین، چه نباشین؛ اگه فقط طرفدار ژانر کمدی رمانتیک باشین دیدن «سریال رفیق بد» از نون شب براتون واجبتره!
فقط در وصف گوگولی بودن این سریال همینو بگم که من بخاطر رفیق شفیق خودم حاضر شدم آستین بالا بزنمو ترجمهش کنم. چراکه دلم نیومد اون از این قند و نبات فیض نبره!
- در پایان مقالهی نقد و بررسی سریال تایلندی رفیق بد (Bad Buddy)، لینک دانلود زیرنویس فارسی سریال تایلندی رفیق بد Bad Buddy وOSTهای سریال رفیق بد قرار گرفته.
داستانک
«پَت» و «پِرَن» از بچگی همسایهی دیوار به دیوارن. پدر و مادراشون دشمنهای قسم خوردهی همدیگهن. بنابراین این دونفرم از بدو تولد تبدیل میشن به رقیب سرسخت همدیگه. از طرف دیگه توی دانشگاه هم دانشکدههاشون باهم دشمن خونین. اما دست سرنوشت بازیِ کثیفی با پدر و مادر و دوستهای صمیمیِ این دو نفر میکنه و این دوتا وسط این جنگ و جهاد گلوگیر هم میشن.
نقدک
«سریال تایلندی رفیق بد» اقتباس آزادی از رمان «پشت صحنه» است.
داستان برداشت مدرنی از قصهی کلاسیک رومئو و ژولیته. با این تفاوت که این بار عشاق زخمخورده، دوتا پسرن که گرفتار درگیری بین خونوادههاشون و دوستهای صمیمیشونن.
«پِرَن پاراکول» دانشجوی سال اول معماریه. اون پسر آروم اما سختگیریه که سرش به کار خودشه اما بخاطر دفاع از دوستش، پاش به جنگ و دعوای همیشگی بین دانشکدهی معماری و دانشکدهی مهندسی باز میشه.
پِرَن که چندسال بود از «پَت ناپات» رقیب سفت و سخت دوران دبیرستانش خبر نداشت، وسط این گیر و دار میفهمه که پَت سردستهی گروه مهندسیه و باز قراره این دو رقیب قدیمی جنگ و دعواشون شروع بشه.
اما از طرفی «پا» خواهر کوچیکهی پَت وقتی میفهمه پِرَن دوباره برگشته و با داداشش همدانشگاهی شده، از داداشش میخواد برخلاف دشمنیای که بین خونوادههاشون و دانشکدههاشونه، با پِرَن درگیر نشه و حتیالامکان هواشم داشته باشه.
اما زد و خوردِ بین بچههای معماری و مهندسی انقد بالا میگیره که پَت و پِرَن مجبور میشن در عین دشمنی، یواشکی باهم همدست بشن تا جلوی به فنا رفتن جفت دانشکدههاشونو بگیرن.
جدا از عاشقانههای گوگولی مگولی و موقعیتهای فوق خندهدار سریال، نکتهی مهمی که باعث شده «سریال تایلندی رفیق بد» با وجود پلات کلیشهایش اصلا تکراری و حوصلهسربر نباشه، بالانس خوب داستانیشه.
با اینکه روایت داستان کاملا براساس تم برش زندگیه؛ یعنی ما از اول سریال، شاهد زندگی معمولی دو نفریم؛ و قرارم نیس آپولو هواشه و اتفاق عجیب غریبی بیفته؛ ولی درست مثل سریال کرهای دلباخته در شهر، توی سریال رفیق بد هم زندگیِ کاراکترا در عین سادگی دائما دستخوش اتفاقایی میشه که نمیذاره داستان از هیجان بیفته. هنوز یه مشکلی حل نشده سر و کلهی یه مصیبت دیگه از راه میرسه و تمام این دردسرهای جور واجور به نزدیکتر شدن پَت و پِرَن کمک میکنه.
خصوصا فلاشبکهایی که زده میشه، بعضا تکراری نیس و میاد به موضوعی که قبلا نشون داده شده از یه زاویهی دیگه نگاه میکنه و پرده از رازی برمیداره که ما تا حالا ازش بیخبر بودیم.
اما نکتهای که باعث شده سریال رفیق بد با وجود قصهی ساده و فضای گوگولیش، عمیق به نظر برسه، چفت و بست قویه کل داستانه. به حدی که هر المانی که کاشته میشه بالاخره یه جایی قراره ازش برداشت بشه.
حتی موارد تبلیغاتی هم در گروی قصهی اصلین و مثل یه وصلهی ناجور تو ذوق نمیزنن. چه اون آرایش پاککن نیوآ که خودش عضو سوم رابطهی پَت و پِرَنه و چه اون جلبکنمکیه که همیشه توی موقیعیتهای مخزنی یه پاش درمیونه!
اینجا هم مثل سریال او زیبا بود هر چیزی که توی داستان وجود داره در خدمت پیرنگ اصلیه و پیرنگ خودش در خدمت کاراکتراشه. اما برخلاف او زیبا بود همهچیز بر مبنای کاراکتر نیس. توی سریال رفیق بد بین پیرنگ و کاراکتر درهمتنیدگی بیشتری وجود داره.
میتونم بگم این سریال مثال خوبی برای درک این مفهومه که «پیرنگ از شخصیت جدا نیس و شخصیت از پیرنگ جدا نیست.» چرا که کل سیر اتفاقات داستان وابسته به شخصیتهاشه و خود شخصیتها از دل همون اتفاقات شکل گرفتن. درست مثل قضیهی اول مرغ بود یا تخممرغه!
شخصیتپردازی «سریال تایلندی رفیق بد»
«پِرَن پاراکول» یه پسر درونگراست که تمام درونیات خودشو با موسیقی بیرون میریزه. اون از بچگی تمام احساساتشو با ترانه نوشتن و آهنگسازی بروز میداده. بخاطر نوع تربیتی که شده آدم کمالگراییه و همین باعث شده نسبت به هر چیزی سختگیر باشه و از همه بیشتر به خودش سخت بگیره.
در مقابل «پَت ناپات» پسر برونگرا و خونگرمیه که خودشو قاطیه هر چیزی میکنه. اون چون دائما باید خودشو به پدرش ثابت کنه و نشون بده که توی هر چیزی بهترین فرده، بدون اینکه چندان فکر کنه، آمادهس تا هر چالشی رو امتحان کنه.
رابطهی این دونفر در عین کشمکشی که از اول بینشون وجود داره چنان لطافتی داره که تضادهای بینشونم شیرین کرده.
چراکه پِرَن کسیه که خودش به خودش سخت میگیره (ولی بیعرضه و شل و ول نیس) و پَت هم کسیه که از بیرون بهش سخت میگیرن (ولی یخ و یُبس و گنداخلاق نیس). همین باعث شده که اونا مکملهای همدیگه بشن.
اما باید بگم عنصری که به رابطهی پَت و پِرَن عمق داده و کاری کرده که عاشق هم شدنشون بدجوری به دل بشینه، گذشتهی دقیق و کاملیه که براشون طراحی شده. خدا رو شکر نویسندهها توی شخصیتپردازی پَت و پِرَن حواسشون بوده که بچگی جفتشون به بزرگسالیشون شباهت داشته باشه. نکتهای که نه توی سریال او زیبا بود بهش توجهی شده بود و نه توی سریال پادشاه سلطنت ابدی.
شخصا چون خودم چندان از اینستالاو یا همون عشق در یه نگاه خوشم نمیاد، برام نحوهی شکلگیری رابطهی بین شخصیتها خیلی مهمه. چون پرداخت درست به رابطهی بین کاراکترا، مهمترین عامل موفقیت درام داستانه. خوشبختانه نویسندهها توی این سریال از نظر دقت و توجه به جزئیات سنگ تموم گذاشتن.
دشمنیِ بین پَت و پِرَن زمانی رنگ بوی رفاقت میگیره که پِرَن توی کودکیشون لطفی رو در حق خونوادهی پَت انجام میده (اسپولش نمیکنم)؛ بعد از اون این دو نفر یواشکی با هم رفیق میشن.
پَت همیشه مث هُووَخْشَتْرَه فقط منتظره که کارای پِرَن رو راست و ریست کنه. پِرَن هم چون خیلی محتاطه و هر قدمی که میخواد برداره رو هزار بار سبک سنگین میکنه، این کمکهای سربزنگاهی پَت حسابی به چشمش میاد.
به این ترتیب پِرَن آزادی و رهاییش رو در کنار پَت به دست میاره و مایهی آرامش و آسایش پَت میشه. پَت هم مأمن امن خودشو توی پِرَن پیدا میکنه و همیشه سعی میکنه مراقبش باشه. درست مثل دیالوگ معروف خود سریال «دونفری که نمیتونستن با همدیگه دوست بشن، تبدیل میشن به دونفری که دیگه نمیتونن دوست معمولی همدیگه باشن.»
هرچی داستان جلو میره، کشمکشهایی که براشون پیش میاد اونا رو در موقعیتهایی قرار میده که باید دست به انتخابهایی بزنن که باعث گسترش شخصیتشون میشه. پِرَن مجبور میشه کمالگراییش رو کم کنه و برای چیزی که میخواد بجنگه. پَت یاد میگیره کمتر هیجانی تصمیم بگیره و محتاطتر عمل کنه. چون تصمیمات شخصیش میتونن زندگی بقیه رو هم تحت تاثیر قرار بدن.
این فرآیند رشد شخصیتی پَت و پِرَن تا جایی پیش میره که روی اطرافیانشونم تاثیر میذاره و کاری میکنه که اونا هم توی این مسیر باهاشون همراه بشن و پیشرفت کنن.
در کنار رابطهی شیرین و دوستداشتنی پَت و پِرَن، رابطهی خواهر برادری پَت و پا هم واقعا دلبره.
«پا» خواهر کوچیکهی پَت با اینکه نقش فرعی محسوب میشه اما نه تنها عامل اصلیِ شکلگیری رابطهی دوستانه بین این دونفره بلکه خودش یکی از شخصیتهای گولهنمکه سریال رفیق بده. کلکلهای خواهر برادری پا و پَت و خرحمالیهایی که پَت ازش میکشه یکی از حقترین روابط خواهر برادریه تاریخ سریالسازیه. این رابطهی شیرینشون منو یاد سریال منو بکش و خلاصم کن میندازه.
جدا از تمام این موارد یه دلیل ویژهای که «سریال تایلندی رفیق بد» رو واقعا دلچسب کرده، نبودن رقیبهای رو اعصاب برای زوج اصلیه. نه خبر از دختر رو مخیه که اعصاب آدمو بهم بریزه، نه پای سندرم نقش دومی درمیونه که دل آدمو بسوزونه. از همه مهمتر چون تم اصلی بیاله هیچ مفهوم ضد فمینیستی توی داستان وجود نداره.
خصوصا کاراکتر «اینک» که حضورش بیشتر از اینکه به ضرر رابطه پَت و پِرَن باشه، واسط بهم رسیدنشونه.
حتی نقشهای فرعی دیگه هم با اینکه دائما درحال جنگ و دعوان ولی رو اعصاب نیستن و خودشون چاشنی قصه اصلین. مثل «وای» یار همیشگی پِرَن و «کُرن» رفیق فابریک پَت. این دونفر خودشون سر منشاء نصف بیشتر زد و خوردهای بین دوتا دانشکدهن ولی همین قدوم مبارکشون باعث میشه یواشکیهای پَت و پِرَن هیجانیتر بشه.
زوج دوم هم به اندازهی زوج اصلی به دل میشینن و اصلا حکم فیلر و پرکننده ندارن. من که شخصا خیلی دوسشون داشتم. حتی اونا هم در خدمت پیرنگ و شخصیتهای اصلی داستانن.(بیشتر توضیح نمیدم اسپویل نشه.)
در کل همه چیز به درونمایهی اصلی سریال منتهی میشه که «شاید نتونی دنیا رو عوض کنی ولی به هیچ وجه هم نباید اجازه بدی دنیا تو رو عوض کنه.»
همین دقت نویسندهها و توجهشون به شخصیتپردازی تک تک کاراکترا کاری کرده که فقط با طراحی رفتاری مختص به هر شخصیت، بتونن بدون نیاز به نوشتن دیالوگ اضافه، کُنه وجودی کاراکترها رو به تصویر بکشن. به طوری که پِرَن فقط با یه نگاه و پَت با یه جفتک انداختن کل احساساتشون رو میریزن رو داریه. و از همه مهمتر هیچکدومشون رفتارهای زنونه و نانازی ندارن که حس ناجوری رو به بیننده منتقل کنه.
به جرات اجرای درست این ریزهکاریها خودش کلاس درسیه برای هر نویسندهای، مخصوصا فیلمنامهنویسها که چطور با چه حرکتی احساسات و درونیات کاراکتر رو بر مبنای شخصیتی که براشون طراحی کردن نشون بدن. همون جملهی معروف «نگو؛ نشون بده!»
توی سریال رفیق بد هم مثل فیلم نیمی از آن با وجود اینکه مبنای رابطهی دوتا نقش اصلی برمبنای علاقه به همجنسه اما نیومده بهش از زاویهی جنسیتی نگاه کنه. اصلا و ابدا وارد مسائل جنسی نمیشه و از همه مهمتر به بُعد هموفوبیایی نمیپردازه.
یعنی بدون اینکه جنسیت شخصیتها رو بُلد کنه و بیننده رو درگیر مسائل جنسی و جنسیتی اونها بکنه، صرفا پیام و درونمایهی داستان رو در قالب یه قصهی رومئو ژولیتیِ ممنوعه نه جنسیتی، خیلی بانمک و شیرین بیان میکنه. درست مثل فیلم نیمی از آن رفاقت رو همسطح عشق میبینه. فارغ از بُعد عاشقانهی بین پَت و پِرَن، ارتباطی که با خودشون و با دوستاشون دارن نه تنها ارزشش کمتر از عشق نیس؛ که حتی بالاتر هم هست. چراکه اگه رابطهی پَت و پِرَن هم با یه دوستیِ ناآگاهانه شروع نمیشد هیچ وقت به یه عشق پایدار نمیرسید.
جدا از تمام نکات ریز و درشتی که در مورد سناریوی این سریال گفتم، باید بگم برای من به شخصه عاملی که باعث شد «سریال تایندی رفیق بد» انقدر به دلم بشینه و توی خاطرم موندگار بشه که دلم بخواد این حس رو با بقیه هم شریک بشم، پایانبندیش بود که حسابی حالمو جا آورد. چون هرچقدرم شروع یه اثر خوب باشه و حتی پرداخت بیعیب و نقصی هم داشته باشه ولی اگه پایانبندی مزخرف یا خصوصا لنگ در هوایی داشته باشه، کاری میکنه که طعم شیرین اولیهش تبدیل به گسیِ حال بهم زنی بشه.
اما سریال رفیق بد توی قسمت آخر با حس دلتنگیای بینندهشو رها میکنه که فقط دوباره دیدنش میتونه این حس رو بشوره ببره.
بازیگری «سریال تایلندی رفیق بد»
متاسفانه تا قبل از سریال رفیق بد قسمتم نشده بود که از حضور این دو نوگل نوشکوفته تایلندی فیضی ببرم.
«نانُن کُراپات» در نقش پِرَن مصداق زندهی کسیه که از هر انگشتش یه هنر میریزه. نانُن از بچگیش بازیگری رو شروع کرده. اون که به روش متد اکتینگ بازی میکنه، چنان توی کاراکترش فرو میره که اگه پشت صحنههای سریال رفیق بد رو ندیده بودم یه درصدم باور نمیکردم انقد شخصیت خودش با شخصیت کاراکترش متفاوت باشه.
نانُن با بازیِ فوقالعادهی چشمیش تمام احساسات درونیِ شخصیت پِرَن رو به بیننده نشون میده. به قدری خوب درد و غم و عشق پِرَن رو فقط با نگاهش بروز میده که مطمئنا هیچ دیالوگی نمیتونست انقد دقیق از پس این کار بربیاد. همین کاری کرده که مخاطب کاملا با شخصیت درونگرای پِرَن همراه بشه و بدون اینکه نیاز به توضیح و تفصیل اضافی داشته باشه رفتاراش رو درک کنه.
نانُن در کنار بازیگریِ درخشانش، چون دستی هم بر آتیش خوانندگی داره، با صدای نرم و مخملیش آهنگهای سریال رو خونده و باعث شده خود OSTهای سریال رفیق بد که نقش مهمی توی داستان دارن، حسابی به جون و دل آدم بشینن.
درسته اجرای نقش درونگرای پِرَن شاید به نظر سختتر به نظر برسه، ولی شیرین کردن کاراکتر کلهخر و برونگرای پَت کاری بود که فقط «اُهم پاوات» از پسش برمیود.
اُهم با خندههای بانمک و چشمهای به قول سریال وحشیش به حدی شخصیت شیطونِ پَت رو دلبر بازی کرده که من خیلی از صحنهها با اینکه میدونستم کاملا حق با پِرَنه ولی بخاطر این بشر حق رو تمام و کمال میدادم به پَت!
با اینکه اُهم توی بیشتر مصاحبههاش تایید کرده تمام ارزش سریال رفیق بد بخاطر وجود نانُنه و چون پای اون درمیون بود، توی این سریال بازی کرد؛ اما بدون وجود اُهم قطعا چنین شخصیت پَتی وجود نداشت که بیشتر بار کمدیِ سریال رو به دوش بکشه و انقدر تو دل مخاطب جا باز کنه که همه به پِرَن حق بدن که عاشقش بشه.
جدای اینکه این دونفر با بازیِ فوقالعادهشون تونستن نقشهاشونو از بیخ و بن مال خودشون کنن، باید به جد گفت اگه رفاقت صمیمیِ بیرون صحنهی اُهم و نانُن نبود، شاید انقد رابطهی لطیف بین پَت و پِرَن جلوی دوربین به دل نمینشست. هردو نفرشون عضو کمپانی GMMT هستن و سالهاست که دوست جونجونی یا یارغار همدیگهن. گرمیِ پشت صحنهشون کاری کرده که شیمیِ بین کاراکتراشون بدجوری دل و دین بیننده رو ببره.
«لاو پاترانیت» هم بخاطر شیرینی و نمک خودش، کاراکتر «پا» رو که شیرازهی اصلیِ رابطهی پَت و پِرَنه به قدری بامزه بازی کرده که نمیشه ازش چشم برداشت. مخصوصا خط داستان فرعی خودش که بدون وجود پیچ و خم خاصی بازم جذاب و دیدنیه و شدیدا نیازمند یه داستان مستقله.
«میلک پانسا» با اون نگاههای خفن و بازیِ بیادا اطوارش جوری کاراکتر «اینک» رو محکم و درعین حال دوستداشتنی درآورد که گرچه اینک تاحدودی رقیب عشقی پسرای داستان محصوب میشد، ولی به هیچ عنوان رو اعصاب نبود و اتفاقا خیلی هم به دل مینشست. مهمترین ویژگیِ بازیِ لاو میلک این بود که به هیچ عنوان لوس بازی و رفتارهای بچگونه نداشتن. و این توی سریالهای شرق آسیا حقیقتا غنیمته.
از این دونفر بگذریم، تک تک بازیگرهای دیگه هم توی نقشهای خودشون واقعا خوب بود. کلا بازیِ کل اکیپ بازیگری یه گرمایی داره که کمتر توی سریالهای شرق آسیا مشابه رو دیدم. و خیلی شبیه فرهنگ خودمون گرم و صمیمین. شاید یکی از دلیلهای اصلیش این باشه که بیشتر اکیپ قبلا باهم توی سریال لیست سیاه همبازی بودن.
کارگردانی «سریال تایلندی رفیق بد»
باید بگم «سریال تایلندی رفیق بد» سازهایه که روی فونداسیون جزئیات بنا شده. دلیلی هم که این سریال رو نسبت به خیلی از سریالهای کمدی رمانتیک دیگه برام خاصتر کرده، همین توجه زیاد به جزئیاته.
چه توی فیلمنامه، چه توی صحنهپردازی، چه حتی توی اکت بازیگرا، این دقت روی جزئیات باعث شده با اینکه این سریال پیچیده و پر هزینه نیس ولی تاثیرگذارتر باشه. چراکه سَمبَل نشده و از سر واکنی ساخته نشده، و سازندهها به مخاطبشون احترام گذاشتن و کمال دقت رو انجام دادن.
مخصوصا موسیقی سریال که خودش نقش مهم و اساسی توی پیرنگ و شخصیتپردازی داستان داره. متن ترانهها کاملا منطبق با روحیهی هر دو کارکتر اصلیه. هرجایی که قراره به احساسات پِرَن پرداخته بشه OST «دوست معمولی» پخش میشه و هربار که زاویه نگاه پَت مد نظره OST «راز». و با OST معرکهی «آهنگ ما» هرچی که توی دل این دونفره برای بیننده ریخته میشه رو داریه. من به شخصه عاشق ترانهی «آهنگ ما» شدم؛ چراکه انگار عصارهی کل سریال رفیق بد رو توی خودش داره.
نکته قابل توجه دیگه طراحی صحنه و لباس، خصوصا دکور اتاق پَت و پِرَنه. نه فقط چون دوتا پنجرهی روبهروی هم و یه بالکن دلبر داریم؛ بخاطر اینکه اتاق پِرَنی که معماری میخونده با اتاق پَتی که مهندسی میخونه زمین تا آسمون فرق داره. و این برای منی که هم معماری خوندم و هم عمران این همه توجه به جزئیات واقعا خیلی جذاب بود.
نوشتههای روی تیشرتهای کاراکترا، برچسبهایی که به دیوارهاشون زده بودن و کلا هرآنچه که روی صحنه به نمایش در میومد درخدمت داستان بود و کاملا با شخصیت هر کاراکتر مرتبط بود. و با جلو رفتن قصه این دقت توی جزئیات نه تنها کمتر نمیشه بلکه بیشتر به چشم هم میاد. خصوصا توی دیالوگهایی که توی قسمت آخر رد و بدل میشه.
تنها ایرادی که به چشمم خورد و از اول تا آخر سریال ذهنمو درگیر کرد این بود که چطور دانشجوهای معماری انقد وقت آزاد داشتن؟! کاری به بچههای مهندسی ندارم چون همه قطعا شب امتحانی بودن، اما بچههای معماری بین اون همه مسابقه موسیقی و ساخت و ساز و راگبی و دعوا و گیس و گیسکشی پس کی به ژوژمان درست کردن و نقشهکشی و طراحی و تحویل پروژهشون میرسیدن؟! قضیهی تاتر رو اصن نمیکشم وسط که خودش پازل گمشدهی اصلیِ این سوال ذهنیمه!!!
فارغ از این مسئلهی جزئی اما جدی، از هر لحاظ دیگه توی جزییات دقت شده بود. باید بگم بی هیچ شکی برگ برندهی «سریال تایلندی رفیق بد» فقط و فقط کارگردانشه.
اون توی انتخاب بازیگرها و کنارهم قرار دادن دوتا دوست صمیمی و اکیپی که کاملا باهمدیگه مچ بودن، نشون داد چقدر به ژانری که داشت کار میکرد وارد بوده و میدونسته چقدر پشت صحنه گرم برای ژانر عاشقانه توی جلوی دوربینش تاثیر میذاره. چراکه به قول کارگردان سریال ارکنجی کوش: «یه سریال کمدی رمانتیک زمانی خوب از آب درمیاد که پشت صحنه گرم و صمیمیای داشته باشه.»
جدا از کستینگ عالی که حتی توی انتخاب بازیگرای نقش فرعی هم سنگ تموم گذاشته، توی توجه به جزئیات شاهکار کرده.
جزئیاتی که از بازیگیری از بازیگراش گرفته تا دکور و موزیک و تدوین و هر آنچه که توی این سریال شاهدش بودیم.
برای اینکه به عمق توجهی که به خرج داده پی ببرین، پیشنهاد میدم حتما پارتهای پشت صحنهی سریال رو ببینین.
در آخر نقد و بررسی سریال تایلندی رفیق بد (Bad Buddy) و قبل از دانلود زیرنویس فارسی آن تاکید میکنم، این سریال یه سریال سالمِ به شدت حال خوب کنه. قرار نیس داستانی رو ببینیم که از فرط هیجان زمین رو چنگ بزنیم. اما حال هوای کمدی رمانتیکش انقد لطیف و دوستداشتنیه که با دیدن حال خوش شخصیتهاش حال ما هم خوب میشه.
چراکه سریال رفیق بد بخاطر ژانر رمانتیک کمدیش پره از مشت و لگد انداختهای الکی، کلکلهای خرکی، قرار گذاشتنهای قایمکی، ودرآخرم تبدیل شدن دو رفیق ناشفیق به دو عاشق سینه چاک نمکی!
دانلود زیرنویس فارسی سریال تایلندی رفیق بد Bad Buddy
دانلود زیرنویس فارسی سریال تایلندی رفیق بد Bad Buddy هماهنگ با نسخهی چند پارتی یوتوب به همراه زیرنویس سه موزیک ویدیوی OSTهای سریال
دانلود OST سریال تایلندی Bad Buddy به نام Just Friend
دانلود آهنگ Just Friend از نانُن کُراپات با کیفیت ۳۲۰kpb
دانلود OST سریال تایلندی Bad Buddy به نام Secret
دانلود آهنگ Secret از کاچا نانتانُن با کیفیت ۳۲۰kpb
دانلود OST سریال تایلندی Bad Buddy به نام Our Song
دانلود آهنگ Our Song از نانُن کُراپات با کیفیت ۳۲۰kpb
(منبع تصویر شاخص نقد و بررسی سریال تایلندی رفیق بد (Bad Buddy) ، منبع عکسهای غیراوریجینال دانلود زیرنویس فارسی سریال تایلندی Bad Buddy بهشون پیوست شده)
- پ.ن. نصف بیشتر برچسبهای این سریال با فیلم این کار، تنهایی داره که قبلا ترجمه کردم مشترکه :)))
سلام وقت بخیر زیر نوبس که قرار دادین باهیچکدوم از کیفیت ها هماهنگ نیست میشه راهنمایی کنید
سلام عزیزم، این زیرنویسها با نسخهی ۴۸ پارتیِ یوتوب هماهنگه. یعنی هر قسمت به ۴ پارت تقسیم شده. خود سریال رو از کانال یوتوبش میتونی دانلود کنی. کافیه توی آدرس بار، قبل از com. حروف pp رو قرار بدی، بهت لینک دانلودش رو میده. بعد دیگه زیرنویس فارسی کاملا با نسخهی یوتوب هماهنگه
سلام نیلوفر جان مرسی برای زیرنویس فارسی ک قرار دادی. این سریال واقعا ب دلم نشست و سبکش قشنگ با روحیه من جور بود . من نقد سریال رو بعد از دیدن سریال اومدم خوندم و با جز ب جز حرفات و نوشته های دلنشینت موافق بودم. مرسی برای وقتی که گذاشتی.
سلام عزیزم، منم ازت ممنونم که وقت گذاشتی و این نقد رو خوندی. خیلی خوشحالم که تو هم این سریال رو دوست داشتی. چون واقعا داستان حال خوب کنی داره.