چهار قانون کمدی جاده ای از زبان کریگ مِیزین، نویسنده فیلم (دزد هویت): اون این چهار قانون رو برای فرستادن کاراکترا به یه سفر «کمدی جاده ای» تعیین کرده.
چهار قانون فیلمنامه کمدی جاده ای
۱- لوکیشن، لوکیشن، لوکیشن (موقعیت مکانی):
بخشی از سفر کمدی جاده ای کارش اینه که یه کشور یا یه منطقه رو نشون میده. این نوع کمدی یا به دل یه محیط میزنه یا سرتا ته یه منطقه رو به صورت خطی در پیش میگیره. پس باید مسافت اونقدی طولانی باشه که بشه بهش سفر گفت نه فقط به اندازه یه رانندگی ساده.
۲- ست مناسبی برای رانندگی پیدا کن یا اگه نیاز بود ستهای مختلف رو بچین:
مثلا باید در طول مسیرشون مجبور بشن دائما وسیله نقلیه شون رو عوض کنن. اونم نه برای موقعیت بهتر، که حتی ممکنه شرایطشون بدتر هم بشه. اینطوری سفرشون مشکل میشه و کاراکترا به سختی میفتن. میشه در طول مسیر کمدی جاده ای ماشینها از کار بیفتن، خراب بشن، به در و دیوار بخورن یا حتی اونا رو ازشون بدزدن. میتونی کلا از یه ماشین هم استفاده کنی ولی دردسر بیشتر بهتره.
۳- کاراکترات رو تحت فشار قرار بده اما نه خیلی زیاد:
خیلی از کمدی های جاده ای فقط در مورد مسافرت نیس، اونا تعقیب و گریز هم دارن. مثلا کاراکترا میتونن تحت تعقیب یه سری جنایتکار باشن، حضورشون میتونه خطرات رو زیاد کنه اما نباید روی کاراکترای فرعی اونقدری تمرکز کنین که جلوی ارتباط کاراکترای اصلی رو بگیرن.
آنتاگونیست واقعی باید بین دوتا نقش اصلی باشه و رابطه اونا باعث کشمش داستان باشه. آنتاگونیست بیرونی میتونه مانع دوتا نقش اصلی بشه و کارو براشون سخت کنه.
البته ممکنه مثل کار من، استودیو و تهیه کننده ها ازتون یه نقش منفی شرور بخوان که با همه اینا بازم خودم دوتا کاراکتر اصلیمو بیشتر دوس داشتم.
۴- تمکزتون روی شخصیتها باشه نه ماشین:
مزیت کمدی جاده ای اینه که طرح داستان، حین سفر فیزیکی کاراکترا کم کم پخته میشه اما اگه قرار باشه کاراکترا توی این سفر تغییری نکنن، طرح هیچ ارزشی نداره.
معمولا اوایل داستان که دوتا شخصیت با همدیگه روبه رومیشینن، فرصت داری روی ناسازگاریشون باهمدیگه زمینه چینی کنی. وقتی که وارد ماشین میشن و درها بسته میشه و پنجره ها بالا میره و وارد بزرگراه میشن، اون موقع به زور وارد یه حباب صمیمیت عجیبی شدن که این نزدیکترین و ساکترین حالتیه که دو نفر میتونن بیرون یه اتاق خواب همدیگه رو درک کنن. پس بخاطر حس امنیت و انزوایی که هر آدمی دور خودش داره، توی این موقع همه چی عجیب غریب میشه.
اما قسمت جالب قضیه زمانیه که اونا از ماشین پیاده میشن و دوباره برمیگردن سوارش میشن و تو میبینی همه چی تغییر کرده. هربار که توی ماشین تنها میشن، انگار پنج سال از یه ازدواج عجیب غریب گذشته.
برای بسط و گسترش داستانت کافیه فقط دو نفرشون رو توی ماشین نشون بدی و ازونا تصویر برداری کنی. برای خودم اون لحظاتی که اون دوتا باهم هستن بخشیه که در نهایت نسبت بهش واکنش نشون میدم.